مخفف

مرجع کلمات و اصطلاحات اختصاری

اصطلاحات اصفهانی

مجموعه جملات اختصاری در زبان و گویش اصفهانی
اصطلاح
معنی و مفهوم
زکیدن
بحث کردن
نون بای
نان وایی
میسکولد
پاره میشه
دالون
راهرو
بِسون
بگیر
چوق
چوب
جیم لاستیک
ژیمناستیک
جوق
جوب آب
خیال
خیار
خارسو
مادر شوهر
بوسوره
پدر شوهر
دیفال
دیوار
گُنبِز
گنبد
سُک
اذیت
زَفتِش کن
جمعش کن
ناقولوسی
گردن
گاب
گاو
سوماخ پالون
ابکش
زُق زُق
درد گرفتن
نِق نزن
بهانه نگیر
یوخته
یه ذره
جَلدی
زود باش
چِلوندن
فشار دادن
دَله اشغالی
سطل آشغال
چوری
جوجه
اوستا چوسک
فضول
کالا
کلاه
وَخسا بریم
بلند شو بریم
همساده
همسایه
علی آ ممد
علی با محمد
ننه آقا
مادر پدر
چِزیدن
حرص خوردن
تِرون
تهران
اِصفون
اصفهان
اینه ساشا
اینجاست
ماسیدِس
چسبیدس
مایتووه
ماهی تابه
چِمچِمال
سرد وگرم شدن
شوور
شوهر
طِناف
طناب
زر چووه
زرد چوبه
کوره
کثیف
جَخ
تازه
سَلط
سطل
کلکی
کرکی
وول نخور
تکون نخور
چوله شده
کج شده
ماساج
ماساژ
شندر قاز يا چندرقاز
ناچيز ؛ کم
آگيم
چهره
بد آگيم
بد قيافه
استـخون دار
فرد با اصل و نصب
چوچو
بی عرضه ؛ ضعيف
رو واتی
تظاهر
خرناسه
خروپـف
دولاب
کمد
گیـروندن
روشن کردن
وخیزم
بلند شم
دم پسا
در هم ؛ از دم ؛ پشت سر هم *
چوم والا
چی بگم والا
يوری
کج
لوقوز
چاخان کردن
چربـتر
بيشتر ؛ زياد
گل
آويزان
چماله
مچاله ؛ چروک
لوه
التماس
آستين کتی
آستين حلقه ای
کنس
خسيس
دل مالش
دل ضعفه
چوری
جوجه
يقازی
خسيس
گرده
پشت ؛ کمر
جختا بلا
تازه