مهارکنندههای بازجذب سروتونین با نام مخفف اساسآرآیها (SSRIs) دستهای از داروهای ضد افسردگی هستند که برای درمان افسردگی و برخی از انواع اختلالات اضطرابی و اختلالات شخصیتی کاربرد دارند. اساسآرآیها پرتجویزترین گروه از داروهای ضدافسردگی در ایالات متحده و برخی کشورهای دیگر هستند و تمام آنها به جز فلووکسامین برای درمان اختلال افسردگی اساسی پذیرفته شدهاند. وحشتزدگی، اختلال وسواس فکری عملی، اختلال اضطراب اجتماعی، اختلال اضطراب فراگیر و اختلال تنشزای پس از رویداد از دیگر بیماری هایی هستند که اداره دارو و غذای ایالات متحده یک یا چند نوع از این داروها را برای درمان آنها تایید کرده است. بر این باورند که این داروها میزان سروتونین برون-سلولی را افزایش میدهند و این کار رااز راهِ جلوگیری بازجذب سریع سروتونین در گیرندههای عصبی پیش سیناپسی انجام میدهند. در نتیجه، غلظت سروتونین در شکاف سیناپسی بالا میرود و سروتونین بیشتری در اختیار گیرندههای پس سیناپسی قرارمیگیرد. اساسارآیها تا حدی بر انتقالدهندههای نوراپینفرین و دوپامین هم مؤثر هستند.
کاربرد اصلی اساسآرآیها در درمان افسردگی بالینی است. اساسآرآیها غالبا برای اختلالات اضطرابی تجویز میشوند، مانند اضطراب اجتماعی، اختلالات هراس، اختلال وسواس، اختلالات خوردن، درد مزمن و گاهی اوقات، اختلال استرس پس از سانحه است. آنها همچنین اغلب برای درمان اختلال مسخ شخصیت استفاده میشوند. هر چند به طور کلی با نتایجی ضعیف همراه است.
مصرف همزمان اس اسآرآیها با مهارکنندههای مونوآمین اکسیداز (MAOIs) خطرناک است و ممکن است منجر به بروز سندرم سروتونین حاد شود. توصیه میشود که حداقل ۲ هفته بین مصرف آخرین دوز MAOI و شروع داروهای SSRI فاصله باشد.
ترامادول داروی دیگریست که در موارد نادری در مصرف همزمان با اساسآرها منجر به بروز تشنج شده است.
مصرف اساسآرآیها ممکن است غلظت داروهایی چون وارفارین، ترکیبات ضد آریتمی، بتابلاکرها مانند پروپرانول، ضد افسردگیهای سه حلقهای مانند آمیتریپتیلین، بنزودیازپینها از جمله آلپرازولام و دیازپام، کاربامازپین، هالوپریدول، کلوزاپین، فنیتوئین، پیموزاید، تئوفیلین، متادون، لیتیوم را افزایش داده و منجر به مسمومیت شوند.
به طور کلی در بین داروهای این گروه سیتالوپرام و پس از آن سرترالین کمترین تداخل دارویی و فلووکسامین بیشترین احتمال تداخل را دارند.